5.13.2014

68

به سال ِ گذشته همین موقع‎ها فکر می‎کنم؛ به همه‎ی آن حجم ِ درد و ناتوانی. به رو آوردن به اعتصاب ِ آب و غذا برای چهل و چند ساعت. و بی فایده بودنش.
به این روزها فکر می‎کنم، به جرقه‎ای که در زندگی‎ام دارد کم کم جان می‎گیرد.
بی اندازه خوشحالم که آن روزها گذشتند...
به خودم فکر می‎کنم که مدتی‎ست بیشتر از همیشه خودم هستم.
بی هیچ تظاهری...